آمد به مشامم ز سر زلف از جهان ملک خاتون غزل 1407

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

آمد به مشامم ز سر زلف تو بویی

1 آمد به مشامم ز سر زلف تو بویی واندر طلبت زد دل تنگم تک و پویی

2 من گشته چو گویی به جهان در تک و پویم باشد که بیابم ز سر زلف تو بویی

3 قدّت ز دو چشمم نشود دور نگارا زان رو که کند سرو وطن بر لب جویی

4 گویند که صبرست دوای دل عاشق صبر دل عشّاق تو سنگست و سبویی

5 چون دل بشکبید ز دو لعل شکرینش چون صبر کند دیده ام از روی نکویی

6 از تاب دو چوگان سر زلف تو یارا سرگشته میدان تو گشتیم چو گویی

7 از گوی زنخدان تو سرگشته جهانی تدبیر چه باشد چو نبردم ز تو بویی

عکس نوشته
کامنت
comment