او شد جوان و آه جوانی من برفت از ادیب صابر قطعه‌ 4

ادیب صابر

آثار ادیب صابر

ادیب صابر

او شد جوان و آه جوانی من برفت

1 او شد جوان و آه جوانی من برفت یاقوت من زرفتن او کهربا شده است

2 تا در هوای عالم پیری فتاده ام شخصم ضعیف گشت و دلم در هوا شده است

3 غم شد جوان چو روز جوانی من برفت شادیم پیر گشت و نشاطم هبا شده است

4 آبی که روی من ز جوانی گرفته بود در چشمم آمده ست و ز رویم جدا شده است

5 زین پیش عشق زلف دو تا بود در دلم آن عشق هیچ گونه ندانم کجا شده است

6 پر گرد آسیاست سر من ز روزگار این گشت روزگار مگر آسیا شده است

7 آن دلبری که دم نزدی بی وفای من اکنون وفای او همه بر من جفا شده است

8 پیری پیام گوی من آمد که بیش از این زلف دو تا مجوی که پشتم دو تا شده است

9 بر من جوانی من چون خود وفا نکرد او نیز چون جوانی من بی وفا شده است

عکس نوشته
کامنت
comment