- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یار شد شهرگرد و هر جایی جاکن ای دل به کنج تنهایی
2 رخش آلوده نظرها شد نظر خود به وی چه آلایی
3 چون ز معشوقیش نیاسودی به که از عاشقی برآسایی
4 گر چه بینایی بصرها شد طلعت او به حسن و زیبایی
5 همنشین دیدنش به هر سفله داد بیزاریم ز بینایی
6 شهره گشته ست گل به خود رویی واو ز گل شهره تر به خودرایی
7 پیری و لاف عشق جامی چند به کزین گفت و گوی بازآیی