هین که هنگام نای از حکیم نزاری قهستانی غزل 523

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

هین که هنگام نای و نوش آمد

1 هین که هنگام نای و نوش آمد بلبل مست در خروش آمد

2 آتش عشق گل درو افتاد همه اعضای من به جوش آمد

3 باد چون هدهد سلیمان شد باغ چون قصر سبز پوش آمد

4 با زبانی کشیده همچون تیغ سوسن آیا چرا خموش آمد

5 در میان های خواب بیداری دوش ناگه به من سروش آمد

6 گر نزاری مست لایعقل باز چون عاقلان به هوش آمد

7 مگر آواز بلبلان سحر وقت قدقامتش به گوش آمد

عکس نوشته
کامنت
comment