- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 حسن تو چند زینت هر انجمن بود روی تو چند آینهٔ مرد و زن بود
2 تیر نظر به غیر میفکن که هست حیف شیرافکن آهوی تو که روبه فکن بود
3 لطفی ندید غیر که مخصوص او نبود لطفی به من نمای که مخصوص من بود
4 ای در بر رقیب چو جان مانده تا به کی جان هزار دل شده در یک بدن بود
5 من سینهچاک و پیش تو بی درد در حساب آن چاکهای سینه که در پیرهن بود
6 تا غیر خاص خویش نداند حدیث او راضی شدم که با همهکس در سخن بود
7 اوقات اگر چنین گذرد محتشم مدام مردن هزار بار به از زیستن بود
معنی بیت ۴چیست