1 مشو مغرور حسن خوبرویان به زلف دلکش و روی نگارین
2 کز اینها گیردت دل سال دیگر چنان کامسال از خوبان پارین
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 جامی از گفتگو ببند زبان هیچ سودی ندیده چند زیان
2 پای کش در گلیم گوشه خویش دست بگشا به کسب توشه خویش
1 شد جوانی ز سالکان طریق با یکی پیرکار دیده رفیق
2 پیر چون آفتاب پرمایه وان جوان از قفاش چون سایه
1 گفت اعیان همه صفات مرا صورتند و شئون ذات مرا
2 وان صفات و شئون مذکوره صور ذات و ذات ذوالصوره
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **