1 حسن را تکیه‌گه آن طرف کلاهست امروز ناز را خواب گه سیاهست امروز

2 تا ز بالا و قدش درزند آتش به جهان فتنه در رهگذرش چشم براهست امروز

3 بود بی‌زلفت اگر یوسف حسنی در چاه به مدد کاری او بر لب چاهست امروز

4 کو دل و تاب کزان زلف و خط و خال سیاه حسن را دغدغهٔ عرض سپاهست امروز

5 دوش عشق من ازو بود نهان وای به من که بر آگاهیش آن چهره گواهست امروز

6 مهربان چرب زبان گرم نگه بود امشب تندخو تلخ سخن تیز نگاهست امروز

7 محتشم پیک نظر دوش دوانید مرا روز امید مرا شعلهٔ آهست امروز