1 ای حسن بتان ماه سیما از تو وی جانب شان میل دل ما از تو
2 خون شد دل ما ز دست ایشان یا رب زیشان نالیم یا ز خود یا از تو
1 ای شده زندان درم مشت تو بند بر آنجا ز هر انگشت تو
2 پیش که ایام کند رنجه ات گردش او تاب دهد پنجه ات
1 چاره نبود اهل شهوت را ز زن صحبت زن هست بیخ عمر کن
2 زن چه باشد ناقصی در عقل و دین هیچ ناقص نیست در عالم چنین