- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 حشمت جم رسد صبوح از کرم الاهیم جام جهان نماست مهر از می صبحگاهیم
2 ایکه به می فتاده و غرقه نیم عجب مدان جسم چو کاه برگ من بین و عذار کاهیم
3 شیخ ز عشق و باده ام طعنه زنان و طرفه آنک من به همین دو کار خود در دو جهان مباهیم
4 گر بورع ملک شوم پاک ز هر گناه و جرم جرم و گناه بس بود دعوی بی گناهیم
5 ز آتش می چسان شود سرخ عذارم ای رفیق چونکه ز دود معصیت آمده رو سیاهیم
6 نیک و بدم مبین به لطف از بد و نیک من مپرس نیست به جز بدی ز من گر تو نکو نخواهیم
7 منکه چو فانیم گدا درگه پیر دیر را دل نکشد به جانب مسند ملک شاهیم