1 کرده است از لطف خود یزدان ما هر صفت چون گوی در چوگان ما
2 همچو گویی هر صفت گردان بود لیک گردش در خور میدان بود
3 قدرتش چوگان و میدانش امل این چنین رفتست تقدیر ازل
1 تو ساقی جان بخشی و عالم همه جامست وز باده نوشین تو عالم همه جامست
2 از جام تو یک جرعه بما ده، که زمین را گر زانکه نصیبست، هم از کأس کرامست
1 رنگ رز رنگ خمی کرد و نیامد خم راست گنه رنگ رزست این و تو گویی: خم راست
2 رنگ رز کافر اماره آواره بود قول و فعلش همه در راه خدا روی و ریاست
1 پیوسته دلم در غم آن یار گرامیست جان و دل ما مایل آن مجلس سامیست
2 ای دوست، اگر عارف راهی نخوری غم درد دل ایام نصیب دل عامیست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به