- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 رب زدنی حیرة فیکم چه می خواهی بدان یعنی هر دم جلوه دیگر نما بر عاشقان
2 گر نمائی با من بیدل دمی روی چو ماه در سر اندازی بیندازم کله بر آسمان
3 در غم هجران تو زار و نزارم لیک اگر یافتم وصل تو از شادی نگنجم در جهان
4 زآتش عشق تو جان و دل همی سوزد مرا لطف فرما لحظه بنشین و آن آتش نشان
5 آه اگر گوید نگارم اشتیاقت عرضه کن چون کنم چون شرح شوق من نیاید در بیان
6 زاهدا تو طالب حور و بهشتی لاجرم ره بمطلوب حقیقی می نیابی جاودان
7 ای اسیری تا ز قید خود نمی یابی خلاص کی توانی دید روی نوربخش انس و جان