ای دل اهل ارادت به تو شاد از جامی هفت اورنگ 33

ای دل اهل ارادت به تو شاد

1 ای دل اهل ارادت به تو شاد به تو نازم که مریدی و مراد

2 مرد تلوین تو را تمکین نیست شوق مسکین تو را تسکین نیست

3 خواهش از جانب ما نیست درست هر چه هست از طرف توست نخست

4 تا به ناخواست دهی کاهش ما هیچ سودی ندهد خواهش ما

5 ور به ما خواهش تو راست شود مو به مو بر تن ما خواست شود

6 دولت نیک سرانجامی را گرم کن ز آتش خود جامی را

7 در دلش از تف آن شعله فروز هر چه غیر تو بود جمله بسوز

8 بو که بی درد سر خامی چند پا ز سر کرده رود گامی چند

9 ره به سر منزل مقصود برد پی به بیغوله نابود برد

10 ور زند آتش هستی تابی ریزد از توبه بر آتش آبی

عکس نوشته
کامنت
comment