خوشتر ز آستان تو ما را از ابن حسام خوسفی غزل 18

ابن حسام خوسفی

آثار ابن حسام خوسفی

ابن حسام خوسفی

خوشتر ز آستان تو ما را مقام نیست

1 خوشتر ز آستان تو ما را مقام نیست کوی تو کم ز روضهٔ دارالسلام نیست

2 گفتم که خاک راه توام ملتفت نشد بیچاره من که اینقدرم احترام نیست

3 گفتم بیا که از غم لعل تو سوختم گفت این طمع به غیر تمنای خام نیست

4 آیینهٔ وجود که زنگار غم گرفت ساقی صفاش جز به می لعل فام نیست

5 می ده که محتسب نکند منع شرب ما آری به بزم ساقی ما می حرام نیست

6 صوفی که منع باده صافی همی کند او را خبر ز لذت شرب مدام نیست

7 کردم به سرو نسبت قدش به غمزه گفت ای بی بصر خموش که او را خرام نیست

8 اندوه یار و درد فراق و غم دیار آخر ببین که بر دل ما زین کدام نیست

9 هستند بندگان و غلامان تو را بسی یک بندهٔ مطیع چو ابن حسام نیست

عکس نوشته
کامنت
comment