1 قطع کن ای ابن یمین وصل آنک هیچ بجز بوالعجبی نیستش
2 اهل ادب را نکند التفات آنک بجز بی ادبی نیستش
3 آن چه بزرگیست که یکجو کرم در نسب و در حسبی نیستش
4 هستی او را عدم انگار از آنک آنچه ازو میطلبی نیستش
1 فرخنده باد مقدم عید خجسته فر بر روزگار دولت دارای بحر و بر
2 فرمانده بسیط زمین سرور زمان سلطان وجیه دولت و دین شاه دادگر
1 این سعادت بین که باز اهل خراسان یافتند وین کرامت بین که از تأیید یزدان یافتند
2 بودشان از آتش محنت جگرها تافته چون خضر در ظلمت غم آب حیوان یافتند
1 منت ایزد را که دیگر باره بی هیچ انقلاب بر سر اهل خراسان سایه گسترد آفتاب
2 تا ابد نتوان ادای شکر این کردن که باز مسند عزت مشرف شد بشاه کامیاب