دست در کار زن آخر نه ترا از جویای تبریزی غزل 346

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

دست در کار زن آخر نه ترا کاری هست

1 دست در کار زن آخر نه ترا کاری هست نقد فرصت مده از دست که بازاری هست

2 چه غم از تابش خورشید قیامت باشد همچو آه سحر آنرا که هواداری هست

3 به هنر کوش که محبوب خلایق گردی آری آنجا که متاعیست خریداری هست

4 با دل هر که به وصف دهنت نکته سراست منصب محرمی عالم اسراری هست

5 شعله عشق نماندست نمی در جگرم دیده گو اشک مبار آه شررباری هست

6 داده در وجه پریشانی خاطر جویا درکف هر که چو گل درهم و دیناری هست

عکس نوشته
کامنت
comment