هان کجایی که ز از حکیم نزاری قهستانی غزل 124

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

هان کجایی که ز هجرانت قیامت برخاست

1 هان کجایی که ز هجرانت قیامت برخاست فتنه بنشان که دگر باره ملامت برخاست

2 بی تو برخاست قیامت ز وجودم آری هر کجا عشقِ تو بنشست قیامت برخاست

3 منم آن عاشقِ بیچاره مسکین که مرا حاصلِ عمر ز عشقِ تو ندامت بر خاست

4 گفتم از کویِ تو برخیزم و کنجی گیرم دل چو بشنید به تشنیع و غرامت برخاست

5 هر دو ممکن نبود عشق و سلامت که شنید کز درِ عشق فلانی به سلامت برخاست

6 عقل جزوی به نصیحت چه کنم کز پیشم هر چه جز وی بُد و کلّی به تمامت برخاست

7 من که هرگز به ملامت نشوم با تو دگر خود گرفتم همه عالم به ملامت برخاست

8 قامتم پست چرا شد پس اگر در رهِ عشق سرو را از سرِ آزادی قامت برخاست

9 به کرم یک نفسی پیشِ نزاری بنشین که نه آخر زجهان رسم کرامت برخاست

عکس نوشته
کامنت
comment