🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
عنصری بلخی

عنصری بلخی

عنصری بلخی
عنصری بلخی

همیروم بمراد و همی زیم از عنصری بلخی قصیده 57

قصیده 57 ام از 479 قصاید

همیروم بمراد و همی زیم به امان

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38

1 همیروم بمراد و همی زیم به امان بجاه و دولت و نام خدایگان جهان

2 سر ملوک جهان میر نصر ناصر دین سپاهدار خراسان برادر سلطان

3 کهینه عرصه ای از جاه او فزون ز فلک کمینه جزوی از قدر او مه از کیوان

4 کسی که جز بتواضع بدو نگاه کند برآید از لب چشمش بجای مژه سنان

5 چو دید دشمن کو تیر در کمان پیوست برون جهد ز قفا دیده هاش چون پیکان

6 ز بهر آنکه ز نی شاه را قلم باید نرست هیچ نی از خاک تا نبست میان

7 سخاش را وطن اندر سیاهی قلم است چنانکه در ظلماتست چشمۀ حیوان

8 بجای علمش جهلست علم افلاطون بجای عدلش ظلمست عدل نوشروان

9 بدیده بوسد پیروزی آن رکاب بلند بروی ساید بخت آن خجسته شادروان

10 ز باد طبعش و از کوه حلم ، این عجبست که او بباد سبک برگرفته کوه گران

11 فضایلش بجهان از در قیاس هواست نه جای گیرو گرفته جهان کران بکران

12 همه خصالش پر فایده است چون حکمت همه کلامش پر معجزه است چون فرقان

13 از آنکه در همه هستی همی بود موجود مدیح او بچه ماند بحجت یزدان

14 امان خلق ضمان کرد جود او ز خدای امان خواستۀ خویش را نکرد ضمان

15 نه گر تو خدمت کاهی بکاهد او ز عطا نه بیشی گنهت عفو او کند نقصان

16 ایا زمانه شده مقتدیّ همت تو تو مقتدی و مروّت بنزد تو مهمان

17 اگر بگوئی جانی که زنده دارد تن وگر نگوئی عقلی که زنده دارد جان

18 بتو نشان دهم از تو ز بهر آنکه ترا بتو شناسند ای شاه جز ترا بنشان

19 تو از بلندی چرخی و گردش تو هنر تو از تمامی دهری و جنبش تو امان

20 بجای جهد قضائی که بشکنی تدبیر بجای عهد وفایی که نشکنی پیمان

21 مبارکست بر احرار نام و خدمت تو مرا نخست پدید آمده است ازین برهان

22 مرا جوان خرد و پیر بخت بگزیدی بنام تو خردم پیر گشت و بخت جوان

23 از آن سپس که نبودم ز خویشتن آگاه بجاه تو ز من آگاه شد جهان بنشان

24 چو خویشتن هنر و سیرت تو نام مرا بگسترید بهندوستان و ترکستان

25 اگر بگیرد مدحت مرا بسحر حلال بیاورم که همم قدرتست و هم امکان

26 نخست یادگر از روزنامه نام منست بهر کجا سخن پارسی است در کیهان

27 مرا شناسد لفظ بدیع و وزن غریب مرا شناسد دعویّ دفتر و دیوان

28 زبان من به مدیح تو تا دراز شدست بمن دراز نشد دست محنت حدثان

29 غذا ز نعمت تو خوردم و ز خوان پدر نه از میانۀ راه و نه از در دکان

30 موفقم بتو ای شاه و برکشیدۀ تو وز آفرین تو اندر ایادی و احسان

31 بدولت تو هم امروز جاه دارم و عزّ ز خدمت تو بزرگی و نام دارم و شان

32 ز کس فرو نخورم تا سر تو سبز بود مرا چه باک بود از فلان و از بهمان

33 تو ابر رحمتی ای شاه ز آسمان هنر همی بباری بر بوستان و شورستان

34 بدین دو جای تو یکسان همی رسی لیکن ز شوره گرد برآید چو نرگس از بستان

35 اگر چه درّ باصل از سرشک بارانست نه درّ بگردد هرجا که برچکد باران

36 سرشک باران چون در پاک خواهد شد صدف ستاند ز ابر آن سرشک را بدهان

37 همیشه تا که تموز و دی است ز آتش و آب چو از هوا وز خاکست نوبهار و خزان

38 بخوی نیک ببخش و بروز نیک بکوش ببخت نیک بباش و بنام نیک بمان

عنصری بلخی از شاعران بزرگ قرن 4 هجری می باشد و سبک شعری ایشان خراسانی است.
اثر همیروم بمراد و همی زیم به امان قصیده 57 ام از 479 قصاید عنصری بلخی می باشد
شعر قالب : قصیده سبک : خراسانی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر همیروم بمراد و همی زیم به امان

شاعر شعر همیروم بمراد و همی زیم به امان چه کسی است ؟

شاعر شعر همیروم بمراد و همی زیم به امان عنصری بلخی می باشد.

شعر همیروم بمراد و همی زیم به امان در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 4 سروده شده است.

قالب شعر همیروم بمراد و همی زیم به امان چیست ؟

قالب شعر همیروم بمراد و همی زیم به امان قصیده است

سبک شعر همیروم بمراد و همی زیم به امان چیست ؟

سبک شعر همیروم بمراد و همی زیم به امان سبک خراسانی است

مضمون اصلی شعر همیروم بمراد و همی زیم به امان چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
عنصری بلخی

همیروم بمراد و همی زیم از عنصری بلخی قصیده 57

قصیده 57 ام از 479 قصاید
بنر