1 حمید، تازهجوان و شکفتهرو شده است مگر به چشمه حیوان تنش فرو شده است
2 سرشک بیوهزنان سهم ساعد است ولی گشایش پل دختر نصیب او شده است
1 بر جگر داغی ز عشق لالهرویی یافتم در سرای دل بهشت آرزویی یافتم
2 عمری از سنگ حوادث سوده گشتم چون غبار تا به امداد نسیمی ره به کویی یافتم
1 سیل آشوب، روان گشت به کاشانه ما سوخت از آتش بیدادگری خانه ما
2 آه از آن سودپرستان که ز بیانصافی طلب گنج نمایند ز ویرانه ما
1 بیتو ای گل، در این شام تاری دامنم پرگل از اشک و خون است
2 دیدگانم به شبزندهداری خیره بر مجمری لالهگون است