-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نیم غمگین، ولی خود را غمین از بهر آن دارم؛ که تا ذوق غم عشق تو، از مردم نهان دارم
2 سرت گردم، بکش تیغ از میان و، جانفشانی بین؛ نمردم این قدر هم، بازتاب امتحان دارم!
3 کدامین دل ز آهم نرم گردد؟! ساده لوحی بین؛ که یک ناوک بزه مانده و قصد صدنشان دارم
4 مرا چند ای فلک از کوی او آواره میسازی بمحشر نیستم لال، این قدر آخر زبان دارم
5 چو بیخود گفتگویی سر کنم، آذر مرنج از من؛ که چون دیوانگان با خود، حدیثی در میان دارم