-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نیم چون یک نفس بی غم دلم خون خوار اولیتر ندارم چون دلی خرم، تنی بیمار اولیتر
2 نیابد هر که دلداری، چو من زار و حزین اولی نبیند هر که غمخواری، چو من غمخوار اولیتر
3 دلی کز یار خود بویی نیابد تن دهد بر باد چنین دل در کف هجران اسیر و زار اولیتر
4 وصال او نمییابم، تن اندر هجر او دارم به شادی چون نیم لایق، مرا تیمار اولیتر
5 چو درد او بود درمان، تن من ناتوان خوشتر چو زخم او شود مرهم، دلم افگار اولیتر
6 چو روزی من از وصلش همه تیمار و غم باشد به هر حالی مرا درد و غم بسیار اولیتر
7 دلا، چون عاشق یاری، به درد او گرفتاری همی کن ناله و زاری، که عاشق زار اولیتر
8 هر آنچه آرزو داری برو از درگه او خواه ز هر در، کان زند مفلس، در دلدار اولیتر
9 عراقی، در رخ خوبان جمال یار خود میبین نظر چون میکنی باری به روی یار اولیتر