-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 حدیث عشق از مستان شنو ای دل نه هوشیاران که هرگز خفته را نبود خبر از کار بیداران
2 زاشک و آه من اندر شب هجران حذر باید که خیزد لاجرم طوفان چو باشد باد با باران
3 نهد تسبیح و سجاده بگیرد ساغر باده گذار زاهد افتد گر شبی در کوی خماران
4 در آن غوغا که بگشاید در میخانه رحمت به محشر دم نیارد زد کس از جرم گنهکاران
5 گشاده نافه از زلف دو تا بهر کساد چین گشودی طره و بستی بتا بازار عطاران
6 بیا بیپرده در بازار مصر و چهرهای بنما پشیمان کن ز کار یوسف مصری خریداران
7 به صید بسته پر صیاد را باشد سر رحمت خوشا کنج قفس ای خوش بر احوال گرفتاران
8 دو چشم رهزنت دیدم به چین طرهات گفتم به طراران شده سرحلقه از هر گوشه عیاران
9 نسوزد زآتش دوزخ محب مرتضی هرگز بلی زاهد همین باشد جزای نیککرداران
10 وفا از نیکوان دهر آشفته چه میجویی بجوی از حیدر آن سر حلقه خیل وفاداران