گیو تاجر نموده این از ملک‌الشعرا بهار قطعه 513

ملک‌الشعرا بهار

آثار ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

گیو تاجر نموده این اوقات

1 گیو تاجر نموده این اوقات چارقی چند وارد از لندن

2 مورد آزمون هر نادان مایه امتحان هر چلمن

3 رویه‌اش وصله‌ای ز چکمه زال زیره‌اش تخت چارق بهمن

4 سپر طوس بوده کز دم تیغ رفته ازکار، روز جنگ پشن

5 نوک آن تیز همچو نیزهٔ گیو دهنش باز چون چه بیژن

6 رنگ آن همچو چهرهٔ عفریت پوزه‌اش همچو پوز اهریمن

7 شوم‌چون کفش شرحبیل عرب کهنه چون موزهٔ اویس قرن

8 مایهٔ نقرس و کفیدن پای همچو کفشی که باشد از آهن

9 درخور پوشش حسن ... کج و معوج چو اصل پای حسن

10 هر که آن را بدید و خنده نکرد یا بود کور یا بود کودن

11 وآنگه آن را خرند وکریه نکرد یا ز سنگ است پاش یا ز چدن

12 و آنکه پوشید و پای او نشکست هرچه دارد گنه به گردن من

عکس نوشته
کامنت
comment