- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گلخنیان تو را نیست به بزم احتیاج کار ندارد به آب مرغ سمندر مزاج
2 رتبه به اسباب نیست ورنه چو بر آشیان هد هد نادان نشست صاحب تختست و تاج
3 از همه ترکان ستاند هندوی چشم تو دل از همه شاهان گرفت شحنهٔ حسن تو باج
4 گرچه تو را از ازل حسن خدا داد بود عشق که بود این که داد حسن تو را این رواج
5 هر طرف از دلبران ملک ستانندهایست از طرفی کن خروج از همه بستان خراج
6 آن چه بر ایوب رفت نیست خوش اما خوشست مرد که دارد شکیب درد که دارد علاج
7 خشم و تغافل به دست ورنه ازو محتشم جور دمادم خوش است نیست به لطف احتیاج