- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن باده بستان از کفش در کاسهٔ اغیار کن
2 آمد و رفت نفس پیوسته در سوهانگری است چند بی اندامی ای دل، خویش را هموار کمن
3 جام طاقت را که در هجر تو پرخون دل است از شراب رنگ و بو چون گل بیا سرشار کن
4 سوختی چون در غم او، شکوه کافر نعمتی است داغهای سینه را مهر لب اظهار کن
5 العطش زن گشته سرتا پا وجودم ساقیا این سفال تشنه لب را رشحه ای در کار کن
6 از تبسم ریز در پیمانه ام صاف مراد باده در جام من و خون در دل اغیار کن