1 چمن، به سایه نشینان خرمی بگذار بیا به تربت ما، خاک بی غمی بگذار
2 به بانگ نالهٔ ما می توان خروشیدن به بلبلان چمن، رسم همدمی بگذار
1 آمدی چون تو من بی سر و سامان رفتم هستیم گرد رهی بود، به جولان رفتم
2 وضع آشفتگی ام بی تو چنان زیبا بود که دل آشوب تر از زلفِ پریشان رفتم
1 تا فکند از نظرآن سروسرافراز مرا شده هر شاخ گلی، چنگل شهباز مرا
2 نه سپند است، ندانم دل بی طاقت کیست؟ سوخت در بزم تو، از شعلهٔ آواز مرا