-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صاحب اعظم کریم الدین سر گردنکشان ایکه در مردی و رادی چون تو سر داری نخاست
2 رأی پیرت گر چه باشد یاور اندر کارها لیک چون بخت جوانت در جهان یاری نخاست
3 فتنه را در خواب مستی سر فروشد تا بدید در جهان چون حزم هشیار تو بیداری نخاست
4 هر چه کرد از بهر نظم ملک و ملت رأی تو در ضمیر آسمان بر کارش انکاری نخاست
5 فتنه تا در پیش عدلت سر صراحی وش نهاد در جهان غیر از پیاله هیچ خونخواری نخاست
6 آز را در خشگسال مکرمت یکدم که دید کش ز ابر دست گوهر بارت ادراری نخاست
7 صاحبا گوهر فروشی میکنم از من بخر کاینچنین جنس نفیس از هیچ بازاری نخاست
8 پیش ازین گر شاعران بودند چون ابن یمین شاعری قادرتر از وی اینزمان باری نخاست
9 بانوا دارش که در گلزار مدحت بلبلی است بلبلی چون او به دورانها ز گلزاری نخاست