فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

فروغی بسطامی
فروغی بسطامی

ای خوش آن دم که به بستان از فروغی بسطامی غزل 340

غزل 340 ام از 549 غزلیات

ای خوش آن دم که به بستان تو می‌نالیدم

1 ای خوش آن دم که به بستان تو می‌نالیدم سرو بالای تو می‌دیدم و می‌بالیدم

2 باغ رخسار تو می‌دیدم و دل می‌دادم گرد گل‌زار تو می‌گشتم و گل می‌چیدم

3 جان به سودای تو می‌دادم و می‌رنجیدی خون ز بیداد تو می‌خوردم و می‌خندیدم

4 نکتهٔ عشق تو رفتم که نگویم، گفتم محنت هجر تو گفتم که نبینم، دیدم

5 هر سر موی مرا از تو امید دگر است وه که با این همه امید بسی نومیدم

6 مهرهٔ مهر تو از کام دلم بیرون جست بس که از زلف تو چون مار به خود پیچیدم

7 فکر نوشین دهنت بودم و شیرین سخنت هرچه می‌گفتم و هر نکته که می‌سنجیدم

8 من اگر سبزه خط تو نبویم چه کنم برگ سبزی است که از باغ محبت چیدم

9 حاصلم هیچ نگردید به غیر از افسوس آن چه در مزرع دل تخم امل پاشیدم

10 تو گزیدی همه را بر من و از غیرت عشق من کسی غیر تو در هر دو جهان نگزیدم

11 همسر بوالهوسان نیز فروغی نشدم من که یک عمر به جان عشق بتان ورزیدم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ای خوش آن دم که به بستان تو می‌نالیدم

شاعر شعر ای خوش آن دم که به بستان تو می‌نالیدم چه کسی است ؟

شاعر شعر ای خوش آن دم که به بستان تو می‌نالیدم فروغی بسطامی می باشد.

شعر ای خوش آن دم که به بستان تو می‌نالیدم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 13 سروده شده است.

قالب شعر ای خوش آن دم که به بستان تو می‌نالیدم چیست ؟

قالب شعر ای خوش آن دم که به بستان تو می‌نالیدم غزل است

مضمون اصلی شعر ای خوش آن دم که به بستان تو می‌نالیدم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر