- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خوش ایّامی و خرّم روزگاری که صحبت داشتم با تو یاری
2 دمی کاندر فراقت می برآرم چه گویم زندگانی نیست باری
3 چه راحت باشدش هیچ از جوانی کسی را کش نباشد غمگُساری
4 اگر بادی گذر دارد به کویت ببین کز من نباشد بیغباری
5 و گر مرغی به بامت بر نشیند بود بر بالش از من نامه واری
6 خرد بر صبر میدارد دلم را قراری میدهد با بیقراری
7 ولیکن در هوای وصلِ خورشید نباشد ذرّه را بس اختیاری
8 نزاری تا کیای کوتهنظر هان که عمرت صرف شد در انتظاری
9 برو یاری به دستآور که دنیا ندارد پیش دنیا اعتباری