1 ای همه گفتار خوب بیکردار، بیمزهای و نکو چو دستنبوی
2 روی مکن هر سوئی و باز مگرد از سخن خویش مباش چو گوی
3 گوی نهای چون دوروی گشتهستی؟ گوی کند هر زمان به هرسو روی
4 آنچه نخواهی که به درویش مکار وانچه نخواهی که بشنویش مگوی
1 گویمت چگونه شود زنده کو هلاک شود: آب باز آب شود خاک باز خاک شود
2 جانش زی فراز شود تنش زی مغاک شود تن سوی پلید شود پاک باز پاک شود
1 چون در جهان نگه نکنی چون است؟ کز گشت چرخ دشت چو گردون است
2 در باغ و راغ مفرش زنگاری پر نقش زعفران و طبر خون است
1 حکیمان را چه میگویند چرخ پیر و دورانها به سیر اندر ز حکمت بر زبان مهر و آبانها
2 خزان گوید به سرماها همین دستان دی و بهمن که گویدشان همی بیشک به گرماها حزیرانها
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به