1 گفتار خوش و لب چو قندم باید گیسوی دراز چون کمندم باید
2 گویند که یار سرو بالا داری عالی نظرم قد بلندم باید
1 نظرها محرم رویت نبودند به مشتاقان نموداری نمودند
2 چو بر آب و گل آمد عکس رویت دری از حسن بر عالم گشودند
1 چه می خورده است چشم نیمخوابش که او مست است وهشیاران خرابش
2 زهی بیداری بختم در آن شب که آید خواب تا بینم به خوابش