ای نوبهارِ خوبی از حکیم نزاری قهستانی غزل 1165

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

ای نوبهارِ خوبی از چهره تو وَردی

1 ای نوبهارِ خوبی از چهره تو وَردی وی خلدِ جاودانی از کوچه تو گردی

2 عشقِ تو را نشایند اشتردلانِ نازک تسلیم را بباید مردی و شیر مردی

3 هر دل شکسته ای را در خاطر از تو شوری هر درد خواره ای را در سینه از تو دردی

4 انکار ما نکردی صاحب غرض به خیره گر تا به روز یک شب با ما قدم سپردی

5 چندان سرشک رانم کز آبِ دیده رویم هم چون شفق بباشد هر آفتاب زردی

6 جان من ار نبودی بیمارِ چشمِ مستت چندین غذایِ تن را خونابِ دل نخوردی

7 زلفت مگر نزاری در خواب دید زیرا زنجیر اگر ندیدی دیوانگی نکردی

عکس نوشته
کامنت
comment