1 ای شب چو ز نالهای من بیخبری بر خیره کنون چند کنم نوحهگری
2 ای روز سپید وقت نامد که مرا از صحبت این شب سیه باز خری
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 ای از بنفشه ساخته گلبرگ را نقاب وز شب تپانچهها زده بر روی آفتاب
2 بر سیم ساده بیخته از مشک سودهگرد بر برگ لاله ریخته از قیر ناب آب
1 از تو بریدن صنما روی نیست زانکه چو رویت به جهان روی نیست
2 تا تو ز کوی تو برون رفتهای کوی تو گویی که همان کوی نیست
1 خهخه به نام ایزد آن روی کیست یارب آن سحر چشم و آن رخ آن زلف و خال و آن لب
2 در وصف حسن آن لب ناهید چنگ مطرب بر چرخ حسن آن رخ خورشید برج کوکب
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **