1 ای شب چکنم چاره! من از بهر خدای تنهایی و تیرگی و بندی بر پای
2 گر عمر منی ای شب! ازین بیش مپای ور جان منی ای نفس صبح! برآی
1 به خدایی که ید قدرت او گردش چرخ را به فرمان کرد
2 که چنانم ز آرزومندی که به صد نامه شرح نتوان کرد
1 سرو سهی که سجده برد سرو کشمرش سنبل دمید بر طرف سوسن ترش
2 گلبرگ شکل، در خوی خونین نشست دل زان چشم چون بنفشه و زان چشم عبهرش
1 پرده مستان نواخت زخمه باد سحر باده ده ای عشق تو همچو سحر پرده در
2 دایره بزم را نقطه چو از خال تست ساغر تا خط بیار سر ز خط ما مبر