- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای باد صبحگاهی بادا فدات جانم در گوش آن صنم گو این نکته از زبانم
2 ای آرزوی جانم در آرزوی آنم کز هجر یک حکایت در گوش وصل خوانم
3 روزی که با تو بودم بد بخت همنشینم امروز کت به سالی روی چو مه نبینم
4 دانی چگونه باشم در محنت حبیبم زآن پس که دیده باشی در دولتی چنانم
5 با دل به درد گفتم کان خوشدلی کجا شد؟ آخر مرا نگویی؟ دل گفت من ندانم؟
6 خواهم که از جمالت حظی تمام یابم وز ساغر وصالت ذوقی رسد به جانم
7 آری گرت بیابم روزی به کام یابم ورنه چنان که دانی در درد دل بمانم