- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای باد صبحدم گذری کن ز راه لطف بر حضرتی چو کعبه اسلامیان عزیز
2 یعنی جناب سرور گردنکشان عهد آنکو بنزد خلق جهان چون روان عزیز
3 خاک درش ببوس بتعظیم و پس بگوی گر باشدت مجال سخن پیش آن عزیز
4 کابن یمین فروخت بوجه معاش خویش املاک و هر چه بودش در خان و مان عزیز
5 اکنون نه ملک ماند و نه یکجو بهای ملک وین خوش که برقرا بماندست نان عزیز
6 نانی در ایندیار بخواری همی خورد ای کرده کردگار ترا در جهان عزیز
7 لطفی کن و جواز دهش تا از اینمقام جائی رود که نان نبود همچو جان عزیز