- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای باد صبحدم گذری کن ز راه لطف بر خاک آستانه سحبان روزگار
2 آن افصح زمانه که نفس نفیس اوست سر دفتر اماثل و اعیان روزگار
3 حاجی شاعر آنکه بصد قرن گوهری ناید برون نظیر وی از کان روزگار
4 با ذوقتر ز گفته او هیچ ذقه ئی هرگز نگشت حاصلم از خوان روزگار
5 گو گر چه دورم از تو بدین جثه ضعیف نزدیک تست جان من ایجان روزگار
6 دانم که آگهی تو هم از شوق من از آنک پیداست بر ضمیر تو پنهان روزگار
7 دارد توقع ابن یمین آنکه گه گهی یادش دهی بحضرت سلطان روزگار
8 دارای ملک امیر ابوبکر بن علی کامروز اوست قدوه شاهان روزگار
9 تا دور روزگار بود باد دور او کاینست و بس خلاصه دوران روزگار