- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خوش در خور است، حسرت تو با گریستن بی یاد تو حلال مبادا گریستن
2 بی گریه دوستدار تو آرام گیر نیست یا کاو کاو دیده و دل یا گریستن
3 گویی که یاد می کنمت گه گهی، ولی بیهوده نیست در دل شب ها گریستن
4 نازم به غمزهٔ تو که یک گام کرده است صد ساله ره ز دیدهٔ من تا گریستن
5 من خود کی ام که گریه به حالم کنی، ولی می زیبدت به نرگس شهلا گریستن
6 گر کام دل ز گریه میسر شود، ز دوست صد سال می توان به تمنا گریستن
7 عرفی حریف دیدهٔ تر نیستی، ولی بسیار گریه آورد این نا گریستن