خوش در خورست حسرت تو از عرفی شیرازی مثنوی 150

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

خوش در خورست حسرت تو با گریستن

1 خوش در خورست حسرت تو با گریستن بی یاد تو حلال مبادا گریستن

2 بی گریه دوستدار تو آرام گیرنیست یا کاو کاو دیده و دل یا گریستن

3 گوئی که یاد می کنمت گه گهی ولی بیهوده نیست در دل شبها گریستن

4 نازم بغمزه تو که یک کار کرده است صد ساله ره زدیده من تا گریستن

5 من خود کیم که گریه بحالم کنی ولی می زیبدت بنرگس شهلا گریستن

6 گر کام دل ز گریه میسر شود ز دوست صد سال میتوان به تمنا گریستن

7 عرفی حریف دیده تر نیستی ولی بسیار گریه آورد این ناگریستن

عکس نوشته
کامنت
comment