1 در محنت شو خوش و مکن نعمت یاد شو در ده تن که داد کس چرخ نداد
2 چون بار بلایی که قضا بر تو نهاد تن دار چو کوه باش و بی باک چو باد
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 ز سر گیتی پیر بوده جوان شد که سلطان گیتی ملک ارسلان شد
2 زمین پادشاهی جهان شهریاری کزو تاج خورشید و تخت آسمان شد
1 چو سوده دوده به روی هوا برافشانند فروغ آتش روشن ز دود بنشانند
2 سپهر گردان بس چشم ها گشاید باز که چشم های جهان را همه بخسبانند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به