خوش آن مستی که باشد دوست از عرفی شیرازی غزل 496

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

خوش آن مستی که باشد دوست پند آموز و دشمن هم

1 خوش آن مستی که باشد دوست پند آموز و دشمن هم ملامت ذره وار از در درون آید، از روزن هم

2 هجوم گریه لختی داد بیرون از دل گرمم که جوی دیده آتش خیز شد، دریای دامن هم

3 شود گل خار ره، گر همره صدقی و گر بی او قدم بر گل نهی، مرهم به بر همراه و سوزن هم

4 وفا از سنگ دل یاران نهان بایست، اما من نپوشیدم که عیبم دوست می دانست و دشمن هم

5 مکن اهمال در مکتوب عرفی بردن ای قاصد ولی بنشین که حسرت نامه ای انشا کنم من هم

عکس نوشته
کامنت
comment