خوش آن بیداد کز فریاد از محتشم کاشانی غزل 273

محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

خوش آن بیداد کز فریاد من جانان برون آید

1 خوش آن بیداد کز فریاد من جانان برون آید نفیر دادخواهان سر کشد سلطان برون آید

2 به عزم بزم خاصش گیرم آن دم دامن رعنا که داد دادخواهان داده از ایوان برون آید

3 فلک هم در طلب سرگشته خواهد گشت تا دیگر چنین ماهی ازین نیلوفری ایوان برون اید

4 خوش آن ساعت که از اطراف صحرا سر زند گردی چو گرد از هم به پا شده محمل جانان برون آید

5 امان ده یکدم ای ماه مخالف حسبة لله که طوفان خورده‌ای از ورطهٔ طوفان برون آید

6 غم جانم مخور ای همنشین اینک رسید آن کس که آن شاه جهان از چشمهٔ حیوان برون آید

7 به مجلس محتشم را باز خندان می‌برد آن گل معاذالله اگر این بار هم گریان برون آید

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر