بخاک من گذری کن، چو در از هلالی جغتایی غزل 242

هلالی جغتایی

آثار هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

بخاک من گذری کن، چو در وفای تو میرم

1 بخاک من گذری کن، چو در وفای تو میرم که زنده گردم و بار دگر برای تو میرم

2 نهادم از سر خود یک بیک هوی و هوس را همین بود هوس من که: در هوای تو میرم

3 دل از جفای تو خون شد، روا مدار که عمری دم از وفا زنم و آخر از جفای تو میرم

4 تویی که: جان جهانی فزاید از لب لعلت منم که هر نفس از لعل جانفزای تو میرم

5 بحال مرگم و سوی تو آمدن نتوانم تو بر سرم قدمی نه، که زیر پای تو میرم

6 رو، ای رقیب، ز کویش، که ترک جان نتوانی تو جای خویش بمن ده، که من بجای تو میرم

7 مرا بخواری ازین در مران بسان هلالی گذار، تا چو سگان بر در سرای تو میرم

عکس نوشته
کامنت
comment