-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گلزار حسن تازه ز روی چو ماه اوست گلدسته ی فریب به دست نگاه اوست
2 ماییم و کشت باغ محبت که سر به سر زهر آب داده نیش ملامت گیاه اوست
3 مرغان قدس گرد سرش جوش می زنند این شاخ طوبی است که طرف کلاه اوست
4 آن رهروی به ساده به ترک تعلق است بت سنگ راه و بت شکنی سنگ راه اوست
5 یوسف که هست پیرهن عصمتش درست آن جا که جلوه گاه زلیخاست جاه اوست
6 در سینه بی اجازت او بیش ازین مباش ای جان ادب خوش است که این جلوه گاه اوست
7 عیشی ز باده هست ز عیش بهشت، لیک آن عافیت نصیب شهید نگاه اوست
8 گفتم کرشمه ات دل عرفی به خون کشید گفت از کرشمه پرس که گوید گناه اوست