🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل
کمال‌الدین اسماعیل

گهرفشانان از کمال‌الدین اسماعیل قصیده 138

قصیده 138 ام از 1618 قصاید

گهرفشانان ، صدرا ، زعشق الفاظت

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31

1 گهرفشانان ، صدرا ، زعشق الفاظت بسا غرور من از گوهر عدن بخورم

2 نسیم خلق تو چون در دل من آویزد به سرزنش جگر نافۀ ختن بخورم

3 بجرم آنکه بعهد تو جام می برداشت سزد که خون دل لالۀ چمن بخورم

4 در آن مقام که لطف تو پرده بردارد هزار تشویر از بهر نسترن بخورم

5 ببوی لطف بوی تو جان پروردم من این قسم ز برای گل و سمن بخورم

6 همی خورم دم لطف تو وان بجای خودست دم مسیح گر از بهر زیستن بخورم

7 در آن دیار که دیدار تست غم نبود و گر بود نبود بیش از آنکه من بخورم

8 بآب روی تو کم ذوق زندگانی نیست زبس قفا که من از گردش زمن بخورم

9 بمجلسی که درو ماجرای من گویند زشرم آب شوم خاک انجمن بخورم

10 برفت آبم و از دست برنمی خیزد که نیم نانی با این همه محن بخورم

11 زمرهم دگران من غریو دربندم هزار زخم بدست خودم بزن بخورم

12 چو باز طعمه جز از دست شاه نستانم و گرزمخمصه مردار چون زغن بخورم

13 زننگ خواستن از خود قوت درمانم زغصّه جان بلب آرم چو شمع و تن بخورم

14 چو زر عزیز از آنم که تازه رویم و نرم بطبع اگر چه بسی زخم دلشکن بخورم

15 سرم زملک قناعت از آن فرو ناید که از عریش فلک خوشۀ پرن بخورم

16 وگر ز گرسنگی جان برآیدم چو صبح حرام بادم ارین قرص شعله زن بخورم

17 چو راحت بدنم در شکنجۀ روحست عذاب روح دهم گر غم بدن بخورم

18 شو شمع جان من از آتش نیاز بسوخت مرا چه سود کند کانده لگن بخورم؟

19 خلاقت من و انواع نامردی ها بدان کشید که زنهار باوطن بخورم

20 چو تو مرا ندهیّ و نخواهم از دگران شوم بحکم ضرورت غم شدن بخورم

21 متاع من هنرست و زمن بنیم بها نمی خری تو که بفروشم و ثمن بخورم

22 زمن نداری باور که حال من چونست وگر بنزد تو حاشا طلاق زن بخورم

23 زفرط تنگدلی گشته ام فراخ سخن مگر غمی بخوری تا غم سخن بخورم

24 مرا مدد ده و بنگر که من بتیغ زبان زحدّ مشرق تا طایف و یمن بخورم

25 چه طالعست ؟ که یک شربت آب سرد مرا بلب نیاید تا خون دل دومن بخورم

26 چه درد سرکه نیاورد با سرم دستار؟ چه کفشها که من از بهر پیرهن بخورم

27 بدان امید که چون مرغ دانه یی یابم بسا عذاب که چون مرغ باب زن بخورم

28 بدین دو نان که اگر خودسنان خورم به از آن پدید نیست که سیلی چند تن بخورم

29 تو میزبان جهانی مرا طفیلی گیر چه باشد آنچه من زار ممتحن بخورم

30 کنون که می نکند جور روزگار رها که من زخوان سخای تو یک دهن بخورم

31 توقّع است که بر سفرۀ عنایت تو رها کنند که من نان خویشتن بخورم

کمال‌الدین اسماعیل از شاعران بزرگ قرن 7 هجری می باشد و سبک شعری ایشان عراقی است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر گهرفشانان ، صدرا ، زعشق الفاظت قصیده 138 ام از 1618 قصاید کمال‌الدین اسماعیل می باشد
شعر قالب : قصیده سبک : عراقی
عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گهرفشانان ، صدرا ، زعشق الفاظت

شاعر شعر گهرفشانان ، صدرا ، زعشق الفاظت چه کسی است ؟

شاعر شعر گهرفشانان ، صدرا ، زعشق الفاظت کمال‌الدین اسماعیل می باشد.

شعر گهرفشانان ، صدرا ، زعشق الفاظت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر گهرفشانان ، صدرا ، زعشق الفاظت چیست ؟

قالب شعر گهرفشانان ، صدرا ، زعشق الفاظت قصیده است

سبک شعر گهرفشانان ، صدرا ، زعشق الفاظت چیست ؟

سبک شعر گهرفشانان ، صدرا ، زعشق الفاظت سبک عراقی است

مضمون اصلی شعر گهرفشانان ، صدرا ، زعشق الفاظت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
کمال‌الدین اسماعیل

گهرفشانان از کمال‌الدین اسماعیل قصیده 138

قصیده 138 ام از 1618 قصاید
بنر