1 احسان خداوند به من بنده رسید بر شاخ امید من بر و برگ دمید
2 والله که من از جاه تو آن خواهم دید کآن نوع کس از خلق نه گفت و نه شنید
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 چو سوده دوده به روی هوا برافشانند فروغ آتش روشن ز دود بنشانند
2 سپهر گردان بس چشم ها گشاید باز که چشم های جهان را همه بخسبانند
1 ز سر گیتی پیر بوده جوان شد که سلطان گیتی ملک ارسلان شد
2 زمین پادشاهی جهان شهریاری کزو تاج خورشید و تخت آسمان شد
1 کوس ملک آواز نصرت بر کشید کفر و شرک از هول آن سر در کشید
2 فخر شاهان جهان بهرامشاه شد سوی هندوستان لشکر کشید
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به