- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 منت خدای را، که در اطوار ما و طین در قید مال و جاه نشد جان نازنین
2 در هر نفس بصدق و صفا ذکر جان و دل «ایاک نعبد» ست و «ایاک نستعین »
3 هرجا که بود حضرت حقست بود ماست هرجا که مستعان بود آنجاست مستعین
4 ما را بیک کرشمه رهاندی ز فکر ما ای عشق چاره ساز، چه گویم؟ صد آفرین
5 بانگی زدم بکوی قلندر که «ماالفنا»؟ گفتا؟ اگر نه خویشتنی، خویشتن مبین
6 اکوان بر آستان جلال تو سر نهند آن دم که برفشانی از حالت آستین
7 تا در میان رقص فنا جان فشان شویم آن زلف را برافشان، ای شاه راستین
8 گویند: نیست غیر خدا، گفت عالمی : معنی رب جداست ز معنی عالمین
9 قاسم، بلی ولیک همان فیض فضل اوست کاظهار عالمین شد و اقرار متقین