1 بار خدایا به فضل بندهٔ خود را گر بتوانی فرست پارهٔ باده
2 زان می آسوده کز پیاله بتابد چون ز بلور سپید بسد ساده
3 زانکه بدو تند کره رام توان کرد زانکه ازو گردد ایستاده فتاده
4 زانکه مرا کرهایست تند و زنخ سخت سرکش و بدخو میانهٔ گلهزاده
5 بنده بدو جز به می سوار نگردد ور نبود می بماند بنده پیاده
دیدگاهها **