- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خدایگانا رایت به یک دقیقه فکر ز کار مشکل ایام بند بگشاید
2 گهی به اشک قلم گرد فتنه بنشاند گهی به چشمه کلک آب ملک بفزاید
3 چگویم از قبل بنده ایکه مدت عمر بر این بود که برآن آستان بیاساید
4 ز روی خدمت و اخلاص از جواهر طبع عروس مدح ترا گوش و گردن آراید
5 دو سال بیش که در جستجوی این دولت سه چار عرصه اقلیم را بپیماید
6 به دست بوس رسد و آرزو جمال دهد به حضرت آید و مقصود چهره بنماید
7 هنوز رومی طبعش حریر می پوشد هنوز هندوی کلکش عبیر می ساید
8 هنوز وقت نشد تا که خرقه ای پوشد به گوشه ای خزد و لقمه ای همی خاید
9 هنوز کان ضمیرش گهر همی بخشد هنوز بحر ثنایش درر همی زاید
10 اگر ز بنده به گستاخیئی نیفتد حمل هنوز کار حساب و رکاب را شاید
11 سئوالکی ست رهی را به گاه نهضت و کوچ چو کوس فتح تو گوش سپهر بگزاید
12 چه چاره خیزد چون دست حیرتش ایام عنان دل زکف اختیار برباید
13 ز گرد موکب میمون به دیده سرمه دهد دگر ز تربت تبریز جان نفرساید
14 مراد بنده همین بندگیست در هر حال مراد خواجه دنیا و دین چه فرماید