- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خدایگانا چو شد اشارتت که رهی به ملک فارس به تحصیل وجه زر برود
2 گمان بنده نبود آنکه بعد چندین سال ز درگهت به چنین کار مختصر برود
3 ولی به حکم قضا بر رضا چه چاره بود چو هست حکم قضا گو بدین قدر برود
4 به خاک پای عزیزت که گر به آب سیاه اشارت تو بود چون قلم به سر برود
5 اگرچه رفتن او هر چه دیرتر بکشید کنون چو میرود آن به که زودتر برود
6 بساز کار من امروز زانکه میترسم که گر دو روز بمانم یکی دگر برود