خدا حاضر خدا ناظر چه در باطن چه از سعیدا غزل 359

سعیدا

سعیدا

سعیدا

خدا حاضر خدا ناظر چه در باطن چه در ظاهر

1 خدا حاضر خدا ناظر چه در باطن چه در ظاهر نظر در دید او عاجز زبان در مدح او قاصر

2 خبرداران عالم را یکایک باخبر گشتم نبود از او کسی آگاه، او از جملگی مخبر

3 در این برزخ اسیر ماسوای خود نگردانی چو اول یاوری کردی تو یاور باش تا آخر

4 قسم بر مصحف روی تو دارم راست می گویم که غیر از سورهٔ اخلاص نبود هیچ در خاطر

5 رخش را دیده و دانسته می پوشد ز اهل دل ندارد رحم بر دل ها چه گوید کس به این کافر

6 سعیدا از خدا دیگر چه می خواهی که در عالم زبان در مدح او گویا به نامش گشته دل ذاکر

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر